از فکر تو می ترسند!!


 

آنها فقط از «فهمیدن» تو می‌ترسند.

از «تن» تو- هر چقدر هم که قوی باشد- ترسی ندارند.

از گاو که گنده‌تر نمی‌شوی، میدوشندت!

از خر که قوی‌تر نمی‌شوی، بارت می‌کنند!

از اسب که دونده‌تر نمی‌شوی، سوارت می‌شوند!،

اما آنها فقط از «فهمیدن» تو می‌ترسند

تجربه...

به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛

 به من گفت :نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم.

 وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!!!

هرگز...

 هرگز شادي آدمها را از ميزان خنده هايشان نسنجيد

    هرگز تنهايي آدمها را از تعداد دوستانشان قضاوت نكنيد

     هرگز تحمل آدمها را از ميزان ايستادگي شان تخمين نزنيد
.
.
.
هرگز...

در شهر بودم دیدم...


در شهر بودم 
دیدم 
هر کس به دنبال چیزی می دود

یکی به دنبال پول.....

یکی به دنبال چهره دلکش....

یکی به دنبال لحظه ای توجه چشمان هرزگرد...

یکی به دنبال نان...

یکی هم به به دنبال اتوبوس !

اما دریغ

هیچکس به دنبال خدا نبود !!!

شاید از باغچه کوچک اندیشه مان گل روید ...

 

 گلی از شاخه اگر می چینیم

برگ برگش نکنیم

و به بادش ندهیم

لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم

و شبی چند از آن

هی بخوانیم و ببوسیم و معطر بشویم

شاید از باغچه کوچک اندیشه مان گل روید ...
.
.
"سهراب سپهری"

اگر دلیل دل است...

 

سراپا اگر زرد و پژمرده ايم

ولي دل به پاييز نسپرده ايم

چو گلدان خالي، لب پنجره

پر از خاطرات ترك خورده ايم

اگر داغ دل بود، ما ديده ايم

اگر خون دل بود، ما خورده ايم

اگر دل دليل است، آورده ايم

اگر داغ شرط است، ما برده ايم

اگر دشنه دشمنان، گردنيم!

اگر خنجر دوستان، گرده ايم؟!

گواهي بخواهيد، اينك گواه:

همين زخمهايي كه نشمرده ايم!

دلي سربلند و سري سر به زير

از اين دست، عمري به سر برده ايم

.

.

"قیصرامین پور"

جملات الهام بخش

به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید

 

به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید

 

به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید

زندگی...

زندگی رسم خویشاوندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

پرسشی دارد اندازه ی عشق

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد

زندگی مجذور آیینه است

زندگی گل به توان ابدیت

زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست

زندگی هندسه ی ساده و یکسان نفسهاست

فرج

جملات الهام بخش

خدایا

اللهم عجل الولیک الفرج

 
دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند

دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند

دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما

پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند

شبیه شنبه ی هر هفته پشت پنجره ام

و کوچه کوچه شهرم دوباره زندان ماند

برای آمدنت چند سال بایستی

در این تراکم بی انتهای ویران ماند؟

نیامدی که ببینی نگاه منتظرم

چه روزها به امید تو زیر باران ماند

سکوت آخر حرف من است چون بی تو 

دوباره حنجره ام زیر بغض پنهان ماند

تو را من چشم در راهم...

جملات الهام بخش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کجایی سهراب

کجایی سهراب ؟ ! ...

تو کجایی؟

آب را گل کردند..... چشم ها را

بستند و چه با دل کردند......

وای... سهراب کجایی آخر ؟!! ....

زخم ها بر دل عاشق کردند.....

خون به چشم شقایق کردند...

تو کجایی سهراب ؟ ...

که همین نزدیکی عشق را دار زدند...


همه جا سایه ی دیوار زدند ...

ای سهراب کجایی که ببینی...

حال دل خوش...مثقالی است.......

دلِ خوش سیری چند ؟

صبرکن سهراب ...!

گفته بودی قایقی

خواهی ساخت!

قایقت جا دارد؟؟؟!!

من هم از همه ی اهل زمین دلگیرم...